از خود به فرا خود رسیدن...

از خود به فرا خود رسیدن...

...

همین سه نقطه کافیست برای همه سکوت های عالم
حرف هایی که باید زده می شد
ولی...
دیر بهتر از هرگزه نه؟!

۴۸ مطلب با موضوع «دوربین من» ثبت شده است

و من معجزه قاصدک ها را باور می کنم...

پنجشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۴۲ ب.ظ





بسم رب المهدی(عج)

و من عجیب معجزه قاصدک ها را باور می کنم

وقتی که

بوی تو را میدهند

وقتی که میدانم

مقصد این قاصدک های کوچک

یا خانه توست

یا خانه تو...

این قاصدک ها تنها امید من می شوند وقتی تو را نمی بینم

مقصد من!

تو قاصدی برای من نداری!؟


پ.ن: بهترین استاد! تو هم معجزه قاصدک ها رو باور داری!؟

پ.ن:مقصد نوشت

پ.ن: هرکس مخاطبی دارد و تو تنها مخاطب منی

پ.ن: وقتی خرمشهر آزاد میشه:)

  • دختر آفتاب ..

نسیم شمعدونی های خونه خاله

چهارشنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۷، ۰۶:۴۵ ب.ظ




بسم رب المهدی(عج)


گل ها را که آب داد

بوی خاک بلند شد

چیزی شد

نمی دانم

از صدای ماشین بود

یا صدای پرندگان

فقط می دانم

باید می نوشتم

ننوشتم

محو شد

نسیم شد

و رفت

شاید برای همیشه


پ.ن: معتقدم وقتی کلمات میرن، به معنای واقعی میرن! اگه برگردن دیگه مثل قبل نیستن.فقط میتونن کمی عطر اونو بدن. ننوشتم و اونا رفتن و شدن یه نوشتن زورکی!

  پ.ن:

هرچیزی معجزه ایی دارد

و معجزه شمعدانی ها

شمعدانی بودنشان است

یک شمعدانی همیشه شمعدانی باقی می ماند

حتی اگر

سال ها پیش

لای دفتر خاطراتت

خشک شده باشد...


پ.ن: برای دوست قرانی و حوا و بنت الزهرا:)

پ.ن: شمعدونی خونه خاله

  • دختر آفتاب ..

یک نفس تو و دیگر هیچ!

جمعه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۱۹ ب.ظ






بسم الله

روبروی گنبدت نشستن خوبه

نفس کشیدن تو حرمت خوبه

بارونت

آفتابت

گرما

سرما


شادی

غم

گریه

خنده

دلتنگی

سختی

همسایگی

همه حس های بد و خوب عالم تو حرم تو خوبه


بانوی مهربانی

یک چیز در گوشی

حتی شعار دوست داشتن تو هم خوبه:)


پ.ن: حال همون شبی رو دارم که تا سحر کتاب آن شرلی خوندم و به آنه افتخار کردم که صاف زد تو سر گیلبرت!

پ.ن: وقتی که دوست قرآنی  فکر میکنه فیروزه خیلی خفنه:|ولی فک نکنم استاد بهش گفته باشه بهترین استاد:)

پ.ن: ماه رمضونتون هم پر از صبر و تفکر

پ.ن: اینطوری نوشت

  • دختر آفتاب ..

به حرمت اولین کلام...

جمعه, ۲۲ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۱۷ ب.ظ





به حرمت اولین کلامی که به من آموختی:

 بسم الله الرحمن الرحیم


امسال چه سال پر برکتیه

از دوستام قران هدیه میگیرم

ولی این قرانه فرق داره:)

 میشه باهاش رفیق شد:)

.....

حرفی نیست جز اینکه لبخند وقتی معنا پیدا کرد بر لبانم که چنین آرزوی محالی را برای من ممکن دانستی:)

پ.ن: خدایا این آدم های عجیب خوب رو حفظشون کن:)

پ.ن: باشد که دوست قرآنی با من قطع رابطه نکنه:|

  • دختر آفتاب ..

معرفی کتاب: حاء سین نون

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۷:۱۸ ب.ظ




بسم رب المهدی(عج)

 سلام

کتاب: حاء سین نون

به قلم سید علی شجاعی

چاپ چهارم قیمت ۹۸۰۰

انتشارات نیستان

۱۶۰ صفحه با امام حسن(ع).ماجرای سیاست کثیف معاویه و خرد و هوش آقای حا سین نون:)

 از آثار سید علی شجاعی دوتاش عجیب چسبید! یکی فصل شیدایی لیلاها.و یکی این

اوصیکم به خواندن


قسمتی از کتاب:

امام دست بر شانه ابو سعید می گذارد:

مگر نه اینکه من حجت خدایم بر خلقش و امام بعد از پدرم!؟

ابوسعید بی درنگ:

به یقین چنین است.

امام به یکی از ستون های مسجد تکیه می زند:

 مگر نه اینکه پیامبر خدا برای من و برادرم فرمود؛الحسن و الحسین امامان، قاما او قعدا!؟

ابوسعید سر تکان می دهد به تایید:

خودم از پیامبر شنیدم.

پس اکنون هم امام و حجتم بر مردمان، چه بر صلح،چه در جنگ....


پ.ن: فصل یک نفس عطر نرگس رسید:)

 پ.ن: صلح...این اسم گاهی با درد همراهه...که بماند!

پ.ن:  گوشی خویش را فلش نکنید مگر به اضطرار:| بیچارم کرد!

  • دختر آفتاب ..

معرفی کتاب: مسافر جمعه

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۹۶، ۰۲:۳۵ ب.ظ




بسم رب المهدی(عج)

 نام کتاب: مسافر جمعه
به قلم: خانم سمیه عالمی
انتشارات: کتابستان
قیمت:۱۳۵۰۰ تومن


جالبه! این کتاب لبریز از اصطلاحات کوچه و بازار دهه چهله! و نویسندش یه خانوم.این یعنی خانوم عالمی ظاهرا خیلی تحقیق کردن

قصه پسری به نام رسول که عاشق رضیه است.اما همه کتاب این نیست.
داستان برمیگرده به روزایی که بوی انقلاب میاد و رسولی که سختی های زیادی رو به جان میخره
همه کتاب فصل اولشه
اما اینو اول نمی فهمید
فصل آخر میفهمید:)


یه قاشق از کتاب:
خاتون هم مثل همه مادرها دو لایه بود.لایه اول، مادارانه ی خود ساخته ای است که برای بچه ها وانمود می کنند ، مبادا آشوب به دلشان بیفتد و آب توی دلشان تکان بخورد.لایه دوم ، همه آن چیزهایی است که قرار است خودشان تنهایی جورش را بکشند و بچه ها اصلا ندانند که نمی دانند.به نظر رسول سهم لایه دوم خاتون، بدون اینکه او بفهمد زیاد شده بود.....

صفحه۹۲

  • دختر آفتاب ..

جایزه یک عدد بستنی، شیرین کننده یک دنیا

دوشنبه, ۴ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۴۰ ب.ظ




بسم رب المهدی(عج)

همون روزا که به خاطر ندیدن استاد گریه می کردی باید کار دستم می اومد که
نه استاد هر استادیه
نه قرآن هر درسیه
و نه این علاقه هر علاقه ی عادی بین  شاگرد و استادیه

اما خیلی روزها از دستم رفت فقط چون اشک هاتو باور نکردم!
 
حالا امروز تو چنین تاریخی
بعد از گرفتن هزینه یک عدد بستنی:)
میفهمم که این جایزه نه هر جایزه اییه
و نه استاد هر استادی!
 
این هزارتومن شاید از نظر اون دختره به اندازه پول بستنی نمیشه! اما برای من شیرین ترین هدیه تمام عمرم بود

شیرین تر از همه جایزه هایی که به خاطر نوشتنم گرفتم
به خاطر معدل های بالام
عیدی ها
تولدم
همه چی
همه چی بود فاطمه:)
 این یه پول عادی نیست.به این اسکناس دستای استادی خورده که باید بوسیدشون:)
 حالا بگو از دست رفتم! دیوانه شدم! هرچی!
 اما من هنوز باور نکردم
اینو یکی من میدونم
یکی تو

پ.ن: استاد تو بگو اون لحظه چند؟؟:)
پ.ن: سعی کردم قشنگ بنویسم:| خدا میدونه چقدر موفق شدم!
پ.ن: امشب ماه به من خندید...ستاره ها خندید....استاد خندید..خدا خندید...همه خندیدن:)
  • دختر آفتاب ..

معرفی کتاب: پروانه ایی که سوخت

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۲۲ ق.ظ





بسم رب الحسین(ع)

 کتاب: پروانه ایی که سوخت

روایتی داستانی از زندگی شهید سید مجتبی نواب صفوی

به قلم خانم سارا عرفانی

قیمت:۶۰۰۰ تومن


 یه  قاشق از کتاب:

مرگ برای هر انسانی هست، پیر یا جوان، انسان یه روز می میره، تصادف می کنه یا مریض میشه یا زیر آوار میره یا از بلندی پرت میشه، اما اون مرگی بهتره که با عزت باشه.مرگ با عزت، از زندگی با ذلت بهتره.مرگ در راه خدا ، خیلی بهتر از مرگ عادیه.....

پ.ن: اگه میخواین ۱۰۸ صفحه از سید نواب صفوی بدونید این کتاب گزینه خوبیه

پ.ن: روزتون پر از چیزای خوب و قشنگ

پ.ن: وقتش نیست به زندگی لبخند بزنیم!؟

  • دختر آفتاب ..

گاهی ننویسی سنگین تری!

دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۶، ۰۹:۵۲ ب.ظ





بسم رب المهدی


خواستم  بنویسم

ولی گفتم ننویسم بهتره تا اینکه از ته دل ننویسم!

 حرفی نیست جز اینکه

گاهی فکر می کنم ما آدما  موجودات خیلی بیخودی میشیم!

 پ.ن: بیت مورد علاقه من  و حوا:)

 وقتی که همه پشت به مقصد بروند/ ماندن یعنی به اصل نزدیک شدن

پ.ن: آرزوها که براورده نیشه...محال ها که ممکن میشه...نمیدونم چرا..ولی ادم به یه بی حسی میرسه! شاید خاصیت دنیاست...هرچی یخوای بی مزه تر میشه!

پ.ن: خیلی خیلی شکرت خداجون:)

پ.ن: اینم قلم من

  • دختر آفتاب ..

پاییز بهاریست که عاشق شده است🍁

شنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۱ ب.ظ





بسم رب المهدی(عج)

من عاشق برگ های عاشقم

برگ هایی که خوب....

عاشق بودن برای برگ هایی که رنگ باختن

بهترین صفت است

پ.ن: من دو زمان برگ ها رو خیلی دوست دارم.اردیبهشت که معشوقه شون رو پیدا می کنن و سبز سبزن! خوشحال و شاد.و آذر...که تو راه عشق زرد میشن...رنگ می بازن...

پ.ن: اگه تا حالا برگ های پاییزی جمع نکردین باید بگم همه عمرتون رسما برفناست🍁🍂🍂🍁

پ.ن: عکس بر میگرده به یک روز عالی.با آسمون عالی تر و زمین عاشق تر....!

  • دختر آفتاب ..