معرفی کتاب: او سلمان شد
بسم رب المهدی
بی انصافیه بگم کتاب بدی بود نه!
اتفاقا قسمت های جالبی هم داشت
اما من جدیدا دیگه اعصاب خوندن کتاب ادبی ندارم!
یعنی ترجیح میدم به جای این رمان که پر از تشبیهات و جملات نغز هست، برم یه کتاب بخونم درباره ی گفتار های سلمان فارسی!
همونطور که ترجیح میدم به جای خوندن کتاب آفتاب در حجاب، بشینم تحلیل های کربلا رو بخونم. ولی باید این سری کتاب ها رو تموم کنم!
او سلمان شد
نویسنده: سید ناصر هاشم زاده
انتشارات: شرکت چاپ و نشر بین الملل
قیمت: ۴۹۰۰
قسمتی از کتاب:
پیامبر او را در بغل گرفت
_ ما یافتیم تو را، تو گمشده بودی.
خداوند گمشده ها را می یابد.وقتی گم شدید بایستید تا طمعه ی گرگ ها نشوید.چوپان خواهد آمد و شما را پیدا خواهد کرد.
روزبه فهمید که نیافته لست، یافته شده است.شکار نکرده است شکار شده است.حال عجیبی در خود احساس کرد.حالتی که از خود بیخود شد اما به یاد داشت که تکرار می کرد اشهد ان لا اله الا الله...وقتی چشم باز کرد دست های مهربان پیامبر بر روی صورتش بود که نوازشش می کرد.
پ.ن: ایستادم تا پیدام کنی.
پ.ن: هی روزگار!
- ۹۶/۰۸/۲۶