از خود به فرا خود رسیدن...

از خود به فرا خود رسیدن...

...

همین سه نقطه کافیست برای همه سکوت های عالم
حرف هایی که باید زده می شد
ولی...
دیر بهتر از هرگزه نه؟!

کبوترای تپل:)

پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۴۶ ب.ظ




بسم رب المهدی


رفت تو مغازه

گفتم برو من حوصله ندارم

تو پیاده رو وایستادم و به کبوترا نگاه میکردم که داشتن دونه میل می کردن

یه پیرمرد مهربون داشت بهشون دونه می داد

اینقدر حالم خوب شد

اونقدر حالم خوب شددد که یهو شک کردم از اینکه تاحالا خنده هام الکی بود یا نه

حس ناب زندگی داشتم

وسط شلوغی و بدو بدو های شهر یه ادم دل داده بود به کبوترا

همینطوری داشتم نگاشون میکردم که دیدم:

:|

عهههه! گوشه چادرم آغشته شده به مواد خاص کبوتران تپل

خیلی ذوق کردم:|

 از مغازه اومد بیرون گفت: واای دختر! چادرتو ببین!

 اما من میخندیدم و گفتم فدای سرشون!

حالمو خوب کردن اینا که چیزی نیست:)

پ.ن: کبوترای تپل میتونن دلیل زندگی باشن:)

حتی با وجود مواد خاص

پ.ن: عکس خودیه.

  • دختر آفتاب ..

نظرات (۲)

خیلی عالی 
ولی من اگه چادرم اونجوری کثیف میشد یه ماشین میگرفتم میومدم خونه خیلی هم ناراحت میشدم و هول میشدم :((
پاسخ:
نه بابا:)
 می شد با اب و دستمال سر همش اورد تا مقصد:)
آره بابا :)) فدای سرشون. :))
گوگولی مگولی ^_^
پاسخ:
خیلی خوبن:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی