معرفی کتاب: آن مرد با باران می آید.
بسم الله الرحمن الرحیم
رفتی کلاس اول
این شعر را عوض کن
آن مرد تا نیاید
باران نخواهد آمد!
.....
یاد بار آخری می افتم که با بهروز بیرون بودم.
از سر خاک یاسر بر می گشتیم.نشسته بود کنار پنجره و باد موهایش را در هوا تکان می داد.غم عجیبی در چشمانش موج می زد.
یادم می آید که تسبیح شیشه ایی عزیز هم به گردنش بود.یعنی الان هم آن تسبیح همراهش است؟ یا در بازجویی ها آن را گرفته اند.شاید هم پاره اش کرده باشند.
چشمانم را می بندم و دانه های شیشه ایی سبز را می بینم که روی موزائیک ها می غلتند و هر کدام به طرفی می روند.
پلک هایم را روی هم فشار می دهم...
.....
وقتی داشتم این کتاب را از قفسه کتاب ها بر می داشتم حتی فکرش هم نمی کردم جز اون کتابایی هست که میخرم! فقظ اسمش رو شنیده بودم. اما حالا بعد خوندنش میفهمم چقدر این کتاب فوق العاده است.و باعث شده که تصمیم بگیرم بقیه آثار خانوم وجیهه سامانی هم بخونم.
قصه بهزاد 11-12 ساله ایی که برادرش(بهروز) در گیر و دار انقلاب، بهزاد هم وارد تظاهرات ها و جریان انقلاب می کنه.بهروز یه پسر ترسو و دل نازکه.اما با دیدن شور و شوق همسن و سال هاش اون هم به وجد میاد
اوصیکم به خواندن
انتشارات: کتابستان
قلم: وجیهه سامانی
قیمت: 12500
پ.ن: بهزاد خیلی خوب به آدم باد میده شجاع بودن رو...
پ.ن: نماز و روزه هاتون هم قبول حق ان شالله
پ.ن: حدود یکسال میگذره از روزایی که اعلام کردم میخوام برم.اما هنوز نرفتم.باید یکسال دیگه صبر کنم.کی گفته انتظار شیرینه؟؟؟!
- ۹۶/۰۳/۲۱