از خود به فرا خود رسیدن...

از خود به فرا خود رسیدن...

...

همین سه نقطه کافیست برای همه سکوت های عالم
حرف هایی که باید زده می شد
ولی...
دیر بهتر از هرگزه نه؟!

۲۶ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

ببخشید اقای حافظ

يكشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۰۷ ب.ظ




بسم رب المهدی


ببخشید اقای حافظ

که:

 فاش می گویم

ولی از گفته خودم غمگینم


بنده بد روزگارم

و اسیر این دنیا


ببخشید اقای حافظ که وزن و قافیه  شعرتان را بهم زدم.ولی چاره چیه!؟

اسیریم اقای محترم! اسیریم حافظ جان.

این فقط شما و امثال شمایید که می تونید بگین:

 فاش می گویم و از گفته خود دلشادم

بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

بله! اما نه من حافظم! نه امثال شما


پ.ن: فک کنم حواپسنده بدجور:))

پ.ن: دوست قرانی از دست رفتم:)

  • دختر آفتاب ..

باورتون میشه یا خوابید!؟

شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۶، ۰۷:۴۷ ب.ظ



بسم رب المهدی( تازه یاد گرفتمش)

سلام

از صبح دارم تو گوش ملت میخونم که اقا! به نظرتون اینکه ما ممکن الوجود هستیم جالب نیست!؟

 اینکه بودن و نبودنمون دست خودمون نیست

اینکه اگه خدا بخواد الان ناپدید میشیم یا اینکه هستیم!!

یه جور منو نگاه می کنن انگار توهم زدم:|

باورتون میشه ما هستیم!؟ یا به این قضیه هم عادی نگاه می کنید!؟

چرا اینقدر تو روزمره غرق شدیم!؟

پ.ن: دنیای سوفی رو خوندید!؟
  • دختر آفتاب ..

این فیلم رو باید چندبار دید...!

جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۱۰ ب.ظ





بسم الله الرحمن الرحیم

زیاد فیلم نمی بینم

از هر فیلمی هم خوشم نمیاد

هر فیلمی هم تبلیغ نمی کنم

سینمای الانم اصلا قبول ندارم

مگر چند مورد خاص و نادر

پس وقتی میگم این فیلم رو باید چندبار دید،

 واقعا ارزش داره

این فیلم خلاصه ایی نمیخواد

فقط باید از اول تا اخرشو دید:)

پ.ن: دم خانوم قاضیانی واقعااا گرم!

پ.ن: اسم فیلمو نگفتم!؟ ای وای ببخشید:|

« بشارت به شهروند هزاره سوم»

پ.ن: دوست دارم خیلی بهت امیدوار باشم

  • دختر آفتاب ..

اهسته برو پشت سرت اب بریزم....

چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۹ ب.ظ





بسم الله الرحمن الرحیم


میدونی من عجیب به پشت سر مسافر اب ریختن ایمان دارم

ایراد نداره برو به سلامت

فدای سرت که من باهات نیومدم

فدای سرت... تو فقط خوشحال باش

مهم نیست به من بگن بی احساس...

چون خودت خوب میدونی پاش برسه من از همه نگران ترم

اما

مهم اینه که بین همه دل خوش باشی که این دختر محکم تره!

 اونقدر محکم که وصیتت رو لای کتاباش بذاری...

برو به سلامت...فدای سرت که جاموندم...


پ.ن: کربلا نوشت

پ.ن: بچه های افسران میدونن سال پیش هم فقط تونستم مسافرا رو بدرقه کنم

پ.ن: شاید موقت

پ.ن: عکس مال من نیست

  • دختر آفتاب ..

انسان باشعور و روشنفکر یعنی همین!

چهارشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۶، ۰۱:۱۹ ب.ظ




بسم الله الرحمن الرحیم


اره حق با توعه!

کاملا حق با توعه!

 باید همه روحانی ها بمیرن و به درک واصل بشن!

باید همشون رو به تیره برق اویزون کرد!

باید تیکه تیکه بشن!

باشه..ولی انصافت کجاست ادم با شعور!

 روشنفکریت و حیوون پرستیت جایی برای انسانیت نذاشته؟

چی کار کرده بودن که باید اینطور بمیرن!؟؟

 خاک بر سر ما کنند که اینقدر بد بخت شدیم.که بعضی از مردم قیور و شریف ایرانی حتی به اندازه همون گفتار نیک و کردار نیک کوروشی که سنگش رو به سینه می زنن نمی فهمن! و از مرگ یه ادم که گناهی نکرده ذوق می کنن ولی عذاب وجدان می گیرن که چرا امسال نبردن دندون های سگشون رو جرم گیری کنن!

خاک تو سرمون!

پ.ن: به کجا چنین شتابان!؟

  • دختر آفتاب ..

ما فقط کمی زیاد عجیب هستیم!

سه شنبه, ۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۴:۳۶ ب.ظ



بسم الله الرحمن الرحیم


حسرت ها

یا خاطره میشن و میرن تو گذشته ی دست نیافتنی

یا رویا میشن...رویای دست نیافتنی


خاطره باشی یا رویا

باش!

فقط دست یافتنی نباش

که گم میشوم در بزرگی رویاها و کهنگی حسرت هایم...


پ.ن: اینجوری نوشت!

پ.ن: دلم تنگ شده..برای یه خاطره.یه خاطره ایی که هرگز اتفاق نیفتاده!

پ.ن: رفتن برام شده یه خاطره یا رویا!؟

پ.ن: دلم برای برگ جمع کردن تنگ شده.این درختا چرا عاشق نمیشن پس!

  • دختر آفتاب ..