یک حرم بود و هزاران کربلا
سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۵:۱۹ ب.ظ
بسم رب الحسبن(علیه اسلام)
وقتی حرم اونقدر شلوغ بود و صدام به مردها نمی رسید که از مسیر خودتون برین نه خانوم ها
وقتی وجب به وجب حرم پر از مردم بود
وقتی صدای دسته ها می اومد
وقتی بین اون شلوغیا خندم گرفته بود
یهو یادم اومد امروز اربعینه
و همه جا اربعینه و همه جا کربلاست
لبخند زدم به این همه خوبی شما و لطف خدا که کربلا رو به وسعت همه دنیا کرده و زمان رو فرای بعدش کشیده که هم دیروز ما اربعین بود
هم امروز
و هم فرداها
و کربلا را کربلا قرار نداد و دنیا را کربلا قرار داد...دنیایی به وسعت همه چشم های اشکی و لب های خندان...
پ.ن: چه اهمیتی داره این متن یه متنه ادبی نیست!؟
پ.ن:هرجا که تویی منم همان جام...ان شالله:)
- ۹۷/۰۸/۰۸